سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار

جشن بهمنگان

 

 

 

 

 

برابر نوشته هاي اوستا ، اهورامزدا داراي فروزه هاي نيک بيشمار است كه از ميان آنها 6 صفت برگزيده تر مي باشند كه به هر يك از اين صفات امشاسپند و به مجموع آنها امشاسپندان  مي گويند .

اين كلمه از سه جزء تشكيل شده است . اَ : حرف نفي ، مشَه : از ريشه مَر به معني مرگ (جمع اين دو بخش = اَمِشَه : بي مرگ) سپَنتَه : مقدسان – پاكان . امشاسپندان يعني پاكان بي مرگ .

بهمن ، اردي بهشت ، شهريور ، سپندار مَذ ، خرداد ، اَمرداد  نامهاي 6 امشاسپند است .

بهمن اولين و برترين امشاسپند است و صورت اصلي اين كلمه وُهومَن (Vohumana) مي باشد كه مركب از دو كلمه است . (وُهو) به معني نيك و (مَن) به معني ضمير و وجدان و مصدر انديشه و به عبارت ديگر وجدان نيك و خرد كامل و آن دو لفظ مصطلح اخير هم مركب از دو كلمه است .

1. وُهو : نيك ، مَن : ضمير و وجدان

2. وَه : نيك ، مَن : ضمير و وجدان و از روايات اوستا چنان استنباط مي شود كه صحت و سعادت و نيكي تمام ضماير و قلوب به اين امشاسپند مربوط است و ستودن و تمجيد نمودن اين امشاسپند عبارت از استقبال نيك ضميري و صاحب وجدان نيك شدن است و در روايات اوستا مي آيد كه وهومن امشاسپند از هركس ناخشنود باشد در دنيا سعادت و در آخرت ، بهشت و درجات عالي نصيب آن شخص نخواهد شد .

غرض از تحصيل رضايت آن امشاسپند تهذيب و صحت و سلامتي و صفاي وجدان و ضمير است كه انسان را از هرگونه ذلت و نكبت و مرتبه نشيب رهانيده و به درجات عالي رهبري نموده رستگاري خواد بخشود .

او در گاهان نيز همين مقام  را دارد . او كردار مردمان را در واپسين داوري مي سنجد ، بهشت خانه اوست . زرتشت از طريق اوست كه به نزد اهورامزدا بار مي يابد .

بهمن به معني انديشه نيك است و هماورد و دشمن او اَكومن يا اَكمنن ديو ؛ يعني انديشه ناپاك است . از ديگر ديوان مخالف بهمن ، ايشمه (خشم) و آز (غلط انديش) است . بهمن راست كرداران پرهيزگار را به بهشت مي پذيرد . در ادبيات پهلوي ، بهمن نخستين آفريده اهورامزداست . يعني بهمن است كه زرتشت را به هنگام زادن ، نگهباني مي كند و از آسيب ديوان رهايي مي بخشد .

گمان بر اين است كه بهمن در گاهان زرتشت جانشين مهر ، ايزد بزرگ آرياييان شده است . او پشتيبان حيوانات سودمند در جهان است و با ايشان نيز سر و كار دارد . (شناخت اساطير ايران / جان هيلنز / ص 73)

چون بهمن پاسباني چهارپايان سودمند در عالم جسماني را به عهده دارد ، در جشن بهمنگان يا بهمنجه از كشتار حيوانات و خوردن گوشت آنان خودداري مي شود . زرتشتيان روزهاي وهمن (دوم) ، ماه (دوازدهم)،  گوش يا گئوش (چهاردهم) ، رام (بيست و يكم) را روزهاي نَبُر مي نامند . و هر ماه در چهار روز نامبرده نَبُر نگه مي دارند . به اين معني كه در اين روزهاي گوسفند و ديگر حيوانات سودمند را ذبح نمي كنند و گوشت آنها را نمي خورند . (مراسم مذهبي و آداب زرتشتيان / موبد دشير آذرگشسپ / ص 239)

 

در رواياتي آمده است كه جشن بهمنگان جشن پدران و مردان درست كردار است . پدران و مرداني كه همواره در تخصيص روزها و بزرگداشت ها ناديده گرفته شده اند . ايك همه تلاش ها و راست كرداري هايشان را پاس مي‏داريم، به پاسِ جشني كهن و باستاني كه نياكان ما هيچ گاه مادران و پدران را از ياد نبرده بودند .

بهمنگان بر همه ايرانيان و بخصوص مردان ايستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد .

جشن بهمنگان

در روز دوم بهمن ماه و به مناسبت همنام شدن روز و ماه برگزار مي گرديد. در حال حاضر به دليل تغييراتي كه در گاهشماري ها بوجود آمده است روز دوم بهمن ماه كه بهمنگان بوده است به 26 ديماه تغيير كرده و در تقويم‏ها  ثبت شده است .

در ترجمه "خرده اوستا" چنين آمده است : « در جشن بهمنگان ، ايرانيان به مناسبت اينكه اَمشاسپَند بهمن ، در جهان مادي نگهبان چارپايان سودمند است ، از خوردن گوشت پرهيز مي كنند . ايرانيان قديم ، اين روز را به احترام آن جشن مي گرفتند و شادي مي كردند و خود را براي پيروي از صفات پسنديده آن كه راهنماي پيشرفت و سعادت است ، آماده مي ساختند. » (جشن هاي باستاني ايران / علي خوروش ديلماني)

در مورد اين جشن علي بن توسي (اسدي توسي) شاعر قرن 5 هجري در كتاب لغتنامه خود (لغت فرس) زير كلمه بهمنجه مي نويسد :« بهمنجه رسم عجم است ، چون دو روز از ماه بهمن مي گذشت بهمنجه مي كردند و اين عيدي بود كه در آن روز طعام مي پختند و بهمن سرخ و بهمن زرد بر كاسه ها مي افشاندند . »

فرخي مي گويد :

فرخش باد و خداوندش فرخنده كُناد   ## عيد فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه##

انوري نيز مي گويد :

بعد ما كز سر عيش همه روز افكندي  ##  سخن رفتن و نارفتن ما در اَفواه##

اندر آمد زِ در حجره من صبحدمي   ## روز بهمنجه يعني دوم بهمن ماه##

ابوريحان بيروني در آثار الباقيه در مورد جشن  بهمنجه چنين مي نويسد :« روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براي توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده اند؛ بهمن نام فرشته موكل بر بَهايِم است كه بشر با آنها براي عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگهايي از جميع دانه هاي ماكول با گوشت غذايي مي پزند و آن را با شير خالص مي خوردند و مي گويند كه حافظه را اين غذا زياد مي كند . و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانه ها و جوي ها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزادني ها خاصيتي مخصوص است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسپ اين كارها را در اين روز انجام مي داد و سود اين اشيا در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست .»

(آثارالباقيه – ص 350)

ابوريحان در كتاب التفهيم خود آورده است : « بهمن ، نام گياهي است كه اكنون در اطراف خوزستان و دشت ميشان مي رويد . ايرانيان در روز جشن ، اين گياه را با شير مخلوط مي كردند و مي خورده اند. »

(اصل و نسب و دين هاي ايرانيان باستان / عبدالعظيم رضايي / ص 499)

چنانكه از عبارت ابوريحان و اسعدي توسي بر مي آيد ، بهمن نيز نام گياهي است كه بخصوص در جشن بهمنجه خورده مي شده كه به رنگ سفيد يا سرخ و به شكل زردك بود . (يشتها – جلد اول / ابراهيم پورداوود / ص 90)

امروز نيز بين مردم ما در زمستان بخصوص ماه بهمن خوردن برف و شيره مرسوم است و معتقدند كه خاصيت دارويي دارد .

 

 

ريشه اسطوره اي بهمن :

 

 

شـــــرح

نگار شده در برچسب:جشن بهمن گان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |